کد مطلب:30450
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
آيا زلزله قضا و قدر است؟
بدون شك زلزله و تمام حوادث طبيعي و اجتماعي جزو قضا و قدر الهي محسوب ميگردد چنان كه هلاكت و نابودي عاصيان و فاسقان از قضا و قدر الهي به حساب ميآيد.
قضا و قدر بر دو گونه است: گاهي حتمي است و گاهي غير حتمي و مشروط.
قرآن ميفرمايد: و اذا أراد الله بقوم سوء فلا مردّ له؛ اگر قضا و قدر الهي بر ضد قومي تعلق گرفته باشد، رعد (13) آيه 11.
هيچ عاملي نميتواند آن را برگرداند.
در بسياري از آيات، فسق و فجور و ظلم و تجاوز مقدمه هلاكت است، ولي دعا و استغفار و صدقه باعث نجات از قضا و بلاي الهي است. گاهي صبر و تسليم بر قضا و قدر مطلوب ميباشد و باعث اوج كمال انسانها است. به قول سعدي:
كوتاه ديدگان همه راحت طلب كنند
عارف، بلا، كه راحت او در بلاي اوست
بگذار هر چه داري و بگذر كه هيچ نيست
اين پنج روز عمر كه مرگ از قضاي اوست
از دست دوست هر چه ستاني شكر بود
سعدي رضاي خود مطلب، چون رضاي اوست
گاهي به كار گرفتن عقل و تدبير باعث نجات از قضا و قدر است.
حضرت عليعليهالسلام پاي ديواري نشسته بود، متوجه شد كه ديوار شكسته است و ممكن است فرو ريزد. حركت كرد و از آن مكان دور شد. مردي اعتراض كرد: آيا از قضاي الهي فرار ميكني؟ يعني اگر بنا باشد بميري و اجل فرا رسيده باشد، چه فرار كني و چه بماني، خواهي مرد و اگر مقدر باشي بماني، در زير آوار هم جان سالم به در ميبري. حضرت فرمود: أفرّ من قضاء اله الي قدره؛ من از قضاي الهي به قدر او پناه ميبرم معناي اين جمله آن است كه هر حادثهاي در جهان پيش ميآيد، مورد قضا و تقدير الهي است. اگر آدمي خود را در معرض خطر قرار دهد و آسيب به او برسد، قضا و قانون خداست و اگر از خطر بگريزد و نجات پيدا كند، آن هم قانون و تقدير الهي است.
پس اگر انسان از زير ديوار شكسته برخيزد و كنار برود، كاري برخلاف قضا و قدر انجام نداده است. در چنين شرايطي قانون خدا اين است كه از مرگ مصون بماند اما اگر احتياط نكند و زير ديوار بنشيند و با سقوط ديوار نابود گردد، اين هم قانون خدا است. قرآن كريم اين حقيقت را به شكل جالبي بيان ميكند:
1 - و من يتق الله يجعل له مخرجاً و يرزقه من حيث لا يحتسب؛ تقوا باعث خروج از بنبستها و جلب رزق از جايي كه انسان فكري نميكند است.
تقوا و توكل قانوني است حاكم بر قوانين طبيعي و اجتماعي.
آيا زلزله با عدل و رحمت الهي سازگار است يا ظهور خشم خدا است؟
عذابهاي الهي مطابق با عدل و حكمت است، به دليل اين كه اگر عدل را به معناي نظم و اعتدال بگيريم، زلزله عين نظم است و علم نيز اين گونه امور را پذيرفته است، به گونهاي كه اگر علم پيش بيني كند و زلزله نيايد، جاي سؤال است كه چرا زلزله انجام نشد؟ اگر عدل به مفهوم قرار گرفتن هر چيزي در جايگاه خود باشد، باز زمين لرزه عين عدالت است براي اين كه در سلسله علت و معلول در جايگاه خود قرار دارد، در صورتي كه عدل را به مفهوم اعطاي حق به هر صاحب حقي معنا كنيم، باز با عدل تضادي ندارد، به علت اين كه مردن با زلزله سلب حق نيست، بلكه پايان تفضل وجودي انسان مؤمن و آغاز فيض اُخروي ميباشد و كيفر دنيوي فاسقان و جلوگيري از طغيان گران است. عمل غير عادلانه آن است كه مؤمنان خالصانه اطاعت كرده و درصدد تمرد نبوده و از معاصي توبه كردهاند اما خداوند آنان را به دوزخ افكند، وگرنه بعضي از مؤمنان هم با تصادف و يا بيماري از بين ميروند، چرا كه وضع دنيا چنين ايجاب ميكند. مضافاً بر اين كه به يُمن مرگ ناگهاني و يا بيماريهاي ممتد بسياري از گناهانشان از بين رفته و ثواب عظيمي براي خود ذخيره مينمايند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.